بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 14
کل بازدید : 15262
کل یادداشتها ها : 51
خیانت را دو باره در دلم تکرار کردی تو
عجب دیوانه بودم من که دل بستم به چشمانت
و کار این دل دیوانه را دشوار کردی تو
چقدر از التماسم پیش مردم آبرویم رفت
چقدر این چشم ها را پیش مردم خار کردی تو
شنیدم بارها با دیگری بودی ولیکن حیف
شهامت مال هر کس نیست پس انکار کردی تو
چقدر شعر های زیبایی برایم خواندی و گفتی
دغا در عشق و بازی با احساس من بسیار کردی تو
دلم میخواست قلبت پیش من باشد نشد
و در انجام هر کاری که بود اجبار کردی تو
نمی بخشم تو را و هر کس را که بد باشد
خدایم خود تلافی میکند هر کار کردی تو
نمی بایست نفرین آخرین پیمان ما می بود مرا
اما به این کار غلط نا چار کردی تو
دلم را دگر از هر چه نگاه و آرزو کندم
تمام پنجره های مرا دیوار کردی تو
چه حسنی داشت درد این شکست تلخ میدانم
مرا از خواب عشق و عاشقی بیدار کردی تو